این نوشته تاملی است در برخی کاستیهای شبکه های مجازی سبز. به باور نویسنده توجه به ارتباط فضای مجازی با فضای حقیقی از اهمیت ویژهای در گسترش جنبش سبز برخوردار است و نویسنده تلاش کرده است در چارچوبی نظری این بحث را مطرح کند.
تاملی در شبکههای اجتماعی مجازی سبزعلی هنری/ تهران ریویو
هنوز میان جامعهشناسان در تلقی شبکههای مجازی به عنوان بخشی از شبکه اجتماعی اختلاف نظر است و اغلب پژوهشگران حوزه شبکههای اجتماعی، در شبکههای شخصی افراد جایگاهی برای رابطههای مجازی قائل نیستند. بنا بر این، نمیتوان به سادگی کاربرد و نقشهای شبکههای مجازی را معادل شبکههای حقیقی دانست. با وجود این، در موردِ خاصِ جنبشهای اجتماعی و کنشهای جمعی، برای شبکههای اجتماعی مجازی در داشتن نقشهایی مشابه آنچه شبکههای اجتماعی حقیقی برعهده دارند تقریبا اتفاق نظر وجود دارد. به ویژه پس از گذراندن تجربه تحولات یک سال گذشته در ایران، نقش اطلاعرسانی و در معرض جنبش قرار دادن افراد، بیتردید پذیرفته شده مینماید.
در نوشته پیشین اشاره شد که تقویت شبکههای اجتماعیِ غیررسمی برابر با استحکام بخشیدن یا گسترده کردن رابطهها نیست. بسته به کارکرد شبکههای اجتماعی و کاستیها و ضعفهای موجود در آن، ویژگی و عنصری از شبکههای اجتماعی اهمیت مییابند که در تقویت آن باید در مرکز توجه قرار گیرند. برای نمونه ادعا شد برای نفوذ جنبش سبز در میان گروههای مختلف اجتماعی محتمل است رابطههای ضعیف بیش از رابطههای مستحکم و قوی نقش بازی کنند. در این نوشته بر آنم بحث چگونگی تقویت شبکههای اجتماعی را در فضای مجازی پی بگیرم و به ویژگیها و عناصری از شبکههای مجازی اشاره کنم که برای کارآمدی شبکههای مجازی در جنبش سبز حائز اهمیت هستند؛ اما عموما مغفول ماندهاند.
تفاوت افراد و رابطهها در فضای مجازی با حقیقی
شبکه اجتماعی متشکل از «افراد» (یا گِرِهها) و «رابطه»های مابینشان است(1) و عموما شبکه اجتماعی به شکل نمادین و سادۀ نقاط و اتصالات نمایش داده میشود. به دلیل تفاوتهای دو فضای حقیقی و مجازی این هر دو عنصر در شبکههای اجتماعی حقیقی با شبکههای مجازی تفاوتهای شکلی و ماهوی دارند. همین افتراقات عامل مجزا شدن شبکههای اجتماعی مجازی و حقیقی میشود و به تبع آن کارکردها و نقشهای متفاوت این دو بروز میکند. پدیدآورندگان شبکههای مجازی در سیر پیشرفت و توسعه این شبکهها در راهِ رفعِ تفاوت شکل و جنس رابطهها گام برداشتهاند. اولین گام ایجاد صورتکها بود که عواطف و احساسات را به شکل نمادین منتقل میکنند. در گامهای بعد عکس و صدا و ویدئو وارد شدند و هم اکنون با رشد تکنولوژی، روابط مجازی شباهتهای بسیاری با روابط حقیقی پیدا کرده است و همین امر یکی از دلایل افزایش مدافعان تلفیق شبکههای مجازی و حقیقی است.
اما عنصر دیگر، یعنی «گِرِه»ها همچنان محل اختلاف ماندهاند. آن چه که به بحث کنشهای جمعی و جنبشهای اجتماعی بازمیگردد، اتفاقا بیشتر بر تفاوت همین عنصر یعنی افراد (یا گرهها) استوار است. در شبکههای اجتماعی غیررسمیِ حقیقی چون شبکه خانواده، دوستان، همکاران، همکلاسیها یا شبکههای رسمیِ حقیقی چون احزاب سیاسی و تشکلهای غیردولتی، افرادی که در رابطه با یکدیگر قرار میگیرند هویتشان روشن و یگانه است. این برخلاف شبکههای مجازی است که هویت کاربران میتواند هم در پس فاصلهها مخفی و ناروشن باشد و هم یک فرد میتواند چندین هویت و شخصیت با نامهای کاربری متفاوت داشته باشد و اتفاقا میتواند هیچ یک از آن هویتها با هویت خودِ شخص خوانا نباشد. بدین ترتیب با داشتن کاربرهای با هویتهای چندگانه و ناروشن، در شبکههای اجتماعی مجازی مشکلاتی افزون بر شبکههای اجتماعی حقیقی در حس اعتماد و اطمینان پدید میآید.
اعتمادسازی مقدم بر افزایش اعضا
در برخی شبکههای اجتماعی مجازی چون اُرکات حس اعتماد با محدودیت دعوتنامه بازیابی میشود. در اینگونه شبکهها برای ورود به شبکه اجتماعی نیاز به دعوتنامه از یک عضوِ شبکه است. بدین ترتیب زنجیروار افراد شناسایی میشوند یا به عبارت بهتر این تصور یا حس برای اعضا ایجاد میشود که همه افراد به نوعی شناسایی شدهاند. ولی شبکۀ اجتماعی فیسبوک و برخی دیگر از شبکههای اجتماعی محدودیتهای ورود به شبکه را برداشتهاند. برخی دیگر از شبکههای اجتماعی چون بالاترین نیز با وجود محدودیت دعوتنامه اصولا بر پایه نام مستعار و هویت مجازیِ کاربران شکل گرفتهاند. این ویژگیها بستری برای بروز و گسترش کاربران با هویتهای مخدوش فراهم کردهاند و به تبع آن چنین شبکههای اجتماعی مجازی را اصولا شبکههایی غیرقابل اعتماد ساختهاند. شاید این موضوع آسیب و کاستیای جدی برای کاربردهای عمومیِ شبکههای مجازی به حساب نیاید؛ ولی این وضعیت، تناقضاتی در کاربرد شبکه اجتماعی مجازی در یک جنبش اجتماعی پدید میآورد و یافتن راهکارهایی برای رفع آن را ضروری میکند.
یکی از بااهمیتترین بحثها پیرامون جنبشهای اجتماعی، بحث مشارکت است. از عوامل افزایشِ مشارکت، میتوان به میزان اعتماد اجتماعی اشاره کرد. هر چه این اعتماد کمتر باشد مشارکت نیز کمتر خواهد شد. در یک شبکه قابل اعتماد و همراه با اطمینان خاطر بالا میزان مشارکت در کارهای جمعی، از خود گذشتگی، استقامت و پایداری بر عهده مشترک بیشتر است. با همین فرض میتوان ادعا کرد توجه به میزان قابل اعتماد بودن شبکههای اجتماعی مجازی برای جنبش سبز حائز اهمیت است. تقویت شبکههای اجتماعی مجازی تنها به گسترده شدن آن و کیفیت آن ختم نمیشود. اعتمادسازی در یک شبکه اجتماعی مجازی برای مشارکت بیشتر نیز بسیار اهمیت دارد. غریبه و غیرقابل اعتماد بودن فضای مجازی تنها از طریق افزایش تصور هزینه کنش جمعی، بر مشارکت اثر منفی نمیگذارد، بلکه به سبب ایجاد وضعیت ناآگاهی از رفتار دیگران نیز مشارکت را نامحتمل میکند. برای تصمیم به مشارکت، احتمال موفقیت در دستیابی به هدفِ مشترک و میزان هزینه محتملِ کنش دو فاکتوری است که آگاهی به آنها ضروری است و این هر دو به پیشبینی از کنش دیگران بستگی دارد. با نگاهی دیگر نیز میتوان ادعا کرد که شبکه مجازی با کاربران مخدوش و مجازی امکان تنبیه اجتماعی را که یکی از مهمترین عوامل شکلگیری هنجار اجتماعی است، سلب میکند. در چنین شبکه اجتماعی مجازیای، هنجار به نفع مشارکت در جنبش نامحتمل است که شکل گیرد و نهادینه شود.
در تلاش برای رفع این نقیصه در سطح نخست توصیه میشود ضریب اعتماد و امنیت شبکههای اجتماعی سبز، هم اندازه با گستردگی و اندازه آن مورد توجه پدیدآورندگان این شبکههای اجتماعی قرار گیرد. متاسفانه شبکههای تازه تاسیس مانند سبزلینک به موضوع مهم قابل اعتماد بودن شبکهها به اندازه نفوذ آنها توجه نداشتهاند. در سطح دیگر، فعالان جنبش سبز نیز باید در شبکههای اجتماعی مجازی به ویژه فیسبوک رویکرد خود را از توجه کامل به گسترده کردن و پرتعداد کردن دوستان به سوی اطمینان بخش کردن شبکه مجازی تغییر دهند. اینکه مخالفان در شبکههای مجازی حضور یابند یا بسیاری افراد حقیقی با نامهای مستعار در شبکههای مجازی حضور داشته باشند، مشکل نیست، دشواری از آنجا پدید میآید که بسیاری کاربرهای بیهویت برای اهداف خاص به این شبکهها رخنه میکنند.
لازم به ذکر است، شبکه مجازی مملو از کاربرهای ناشناخته نه تنها از طریق تزریق حس بیاعتمادی، میزان مشارکت را در جنبش اجتماعی کاهش میدهد، بلکه سر بزنگاهها امکان وارد شدن ضربههایی بر پیکر جنبش را از فراهم میکند. اخبار کذبی که در شبکههای اجتماعی میچرخد یا بهرهبرداریهای سیاسی که از اطلاعات شخصی افراد میشود از آن دست است.
قدرت ارتباطهای ضعیف
مطابق یافتههای طرح آمارگیری از کاربران اینترنتی(2) در سال 1387 «از مجموع 18.87 میلیون خانوار کشور در حدود 4.98 میلیون خانوار (26.5 درصد)، [در یک سال منتهی به دی ماه 1387] از اینترنت استفاده کردهاند، یعنی حداقل یک عضو خانوارها، کاربر اینترنت بوده است» و در این سال ضریب نفوذ اینترنت در کشور 11.1 درصد برآورد شده است (71840000 نفر جمعیت کشور، 7960000 نفر کاربر اینترنت). اما نکاتی که برای بحث ما قابل توجه هستند آن که: بیشترین ضریب نفوذ اینترنت در کشور به ترتیب مربوط به تهران با 16.4 درصد، استان اصفهان با 15.3 درصد و استان یزد با 14.5 درصد است. البته باید توجه داشت نظر به جمعیت استانها 28.8 کاربران اینترنت کشور در تهران و 8.9 درصد در استان اصفهان و 6.6 درصد در استان فارس زندگی میکنند. از مجموع کاربران اینترنت کشور 91.1 درصد در نقاط شهری و تنها 8.9 درصد در نقاط روستایی زندگی میکنند. ضریب نفوذ مناطق شهری 15.0 و مناطق روستایی 3.0 درصد بوده است. 69.8 درصد کاربران اینترنت کشور 15 تا 29 ساله هستند و از مجموع کاربران اینترنت 6 سال و بالاتر، 54.5 درصد دارای تحصیلات دانشگاهی بودهاند.
هرچند تعریفی که در این پیمایش از کاربر اینترنت شده است(3) نتایجی خوشبینانه نسبت به ضریب نفوذ اینترنت در کشور به همراه میآورد؛ اما برای استفاده ما این آمار معتبر هستند. به طور خلاصه آنچه که این یافتهها به ما نشان میدهد را میتوان چنین خلاصه کرد: کاربران اینترنت در ایران با اکثریت قوی شهرنشین، جوان و تحصیلکرده هستند. بنابراین میتوان نتیجه گرفت ساکنان شهرهای کوچک و روستانشینان، غیرجوانان و غیردانشگاهیان در شبکههای اجتماعی مجازی حضور تقریبا ناچیزی دارند و اتفاقا این گروههای اجتماعی در فضای حقیقی نیز در شبکههای اجتماعی مجزایی قرار دارند. همانطور که در نوشته پیشین (قدرت ارتباطهای ضعیف ـ 1) اشاره شد، شبکههای اجتماعیِ مجزا، از طریق رابطههای ضعیف به یکدیگر متصل هستند و اصولا پلهای ارتباطی دو شبکه مجزا همین رابطههای ضعیف است که اطلاعات و اخبار از آن طریق منتقل میشوند. با همین منطق در شبکههای اجتماعی مجازی و با تمرکز بر کاربردهای آن در جنبش سبز بار دیگر توجه به قدرت ارتباطهای ضعیف کلیدی مینماید.
اگر یکی از ضعفها در جنبش سبز را عدم مشارکت گروههای مختلف اجتماعی بدانیم، باید به این نکته توجه کنیم که شبکههای مجازی در شرایط کنونی امکان از بین بردن این ضعف را ندارند، چرا که هر چقدر اخبار و آگاهی در این فضا تولید و پخش شود، امکان سرایت آن به بسیاری از گروههای اجتماعی که دسترسی به اینترنت ندارند کم است و بدین ترتیب اصولا این گروههای اجتماعی در معرض جنبش از طریق شبکههای مجازی قرار نمیگیرند و به همین ترتیب شبکههای اجتماعی مجازی قادر نیستند انگیزه برای مشارکت این گروههای اجتماعی را به حد محسوسی افزایش دهند و امکان شکلگیری هنجار اجتماعی به نفع مشارکت در جنبش از طریق این شبکههای اجتماعی مجازی فراهم نیست. بنا بر این باید برای ارتباط و تقویت پلهای ارتباطی چارهای اندیشید و رابطههای ضعیف را در مرکز توجه قرار داد. یکی از راههای موثر میتواند تاکید بر دیوارنویسی، پولنویسی، پخش کاغذی اخبار و نوشتههای اینترنتی(4)، ایجاد رسانههای همهگیرتر چون رادیو و تلویزیون ماهوارهای سبز باشد. ولی این روشها تنها میتواند نقش در معرض جنبش قرار دادن شبکههای اجتماعی را تقویت کند. راه موثر و مکمل توجه همه فعالان شبکههای مجازی جنبش سبز به رابطههای ضعیفشان در شبکههای حقیقی است که در نوشته پیشین به آن اشاره شد. رابطههایی که میتواند پلی باشد بین شبکه مجازی سبز و شبکه کارگران، روستانشینان، بازاریها، افراد مسن و حتی خانوادههای اقتدارگرایان.
انجام و نتیجهگیری
گسترش و نفوذ جنبش سبز، تقویت شبکههای اجتماعی مجازی و حقیقی به اقدامات عملی و پایهای همه همراهانِ جنبش سبز بستگی دارد. شبکههای اجتماعی مجازی یکی از ابزارها و راههای موثر تولید و نشر اخبار و آگاهیها هستند. به علاوه، رابطهها در شبکههای اجتماعی مجازی، انگیزههای مشارکت را در میان افراد افزایش میدهند. اما با توجه به جمعیتشناسی کاربران اینترنت در کشور باید گفت سادهانگارانه است اگر تصور کنیم برای گستردگی جنبش سبز، تکیه بر شبکههای مجازی کافی است. ضمن آنکه اگر این رابطهها و افراد شکلی حقیقی به خود نگیرند، شبکههای مجازی کارکردها و نقشهای یک شبکه اجتماعی حقیقی در جنبش اجتماعی را نمیتوانند یابند.
برای تقویت این شبکههای اجتماعی در فضای مجازی، توجه به دو نکته ضروری است؛ نخست اعتمادسازی و شناسایی افراد در شبکههای اجتماعی، دوم توجه به پلهای ارتباطی فضای مجازی با فضای حقیقی که میتواند رابطههای ضعیف فعالان شبکههای مجازی در شبکههای حقیقی نیز باشد. هر کنشگری جدا از شبکهای از دوستان که در شبکههای مجازی دارد، درگیر شبکههای اجتماعی حقیقیای چون خانواده، همکلاسان، همکاران، همسایه و غیره نیز است که توجه به آنها و یافتن راههایی برای انتقال اخبار و آگاهیهای فضای مجازی ضروری است.
باز هم باید این نکته را به خود یادآور شویم که: پویایی و پیشروی جنبش سبز مسئولیتپذیری، آمادگی برای پرداخت هزینه، صرف انرژی و وقت تک تک کسانی که خود را عضو جنبش سبز میدانند را طلب میکند.
———————–
پانویسها:
(1) در برخی مواقع جای افراد، سازمانها و حتی کشورها به عنوان گرههای شبکه تعریف میشوند. در شبکه مجازی میتوان از کاربرها یا نامهای کاربری به جای افراد استفاده کرد.
(2) چکیده نتایج طرح آمارگیری از کاربران اینترنت در سال 1387 در سایت مرکز آمار ایران قابل دسترسی است.
(3) کاربر اینترنت در این پیمایش کسی است که از دوازده ماه قبل از زمان آمارگیری تا زمان آمارگیری (دی ماه ١٣٨٧) در داخل کشور، با اتصال به شبکه اینترنت به هر مدت، حداقل از یکی از خدمات اینترنتی استفاده کرده باشد.
(4) در این خصوص تلاشهای ارزندهای شده است که باید بیشتر مورد توجه قرار گیرند. از جمله : خبرنامه کاغذی و دیوارنویس