بخش اول
بخش دوم
بخش سوم و پایانی
این نامه سند مهمی است که به عنوان مدرک دست اولی از روند دستگیریها و محاکمات بعد از انتخابات ایران ارائه می شود. در این نامه، عبدالله مومنی ازضرب و جرح شدید، اقدام به خفه کردن تا حد بیهوشی، و نگهداشتن سر وی در کاسه توالت توسط بازجویانش، حبس در سلول انفرادی برای ۸۶ روز (در یک سلول ۱٫۶ متر در ۲٫۲ متری)، تهدید مکرر به اعدام ، تهدید به آزار و اذیت جنسی، وادار شدن توسط بازجویانش برای تمرین اعترافات ساختگی قبل از جلسه دادگاه، و فقدان کامل استقلال توسط قاضی پروندهاش، ابوالقاسم صلواتی، و سایر مقامات قوه قضاییه که دست اندرکار محاکمه وی بودهاند و همچنین نفوذ بی حد بازجویان و ماموران اطلاعاتی در روند محاکمه وی که همگی بیانگر ماهیت سیاسی این محاکمه است سخن میگوید:
... از همان ابتدای بازداشت درحالیکه مدام در گوشم میخواندند که "نظام ترک برداشته" با این وعده مواجه بودم که "شماها اعدام خواهید شد". انتظار تحقق این وعده تا مدتها بارها وقتی در طی شبانه و روز بدون هیچ توضیحی مرا از سلولی به سلولی دیگر و از بندی به بندی دیگر منتقل میکردند مرا در بیم و هراس نسبت به ادامه حیات خویش قرار میداد...
... گویی اراده بازجو بالاتر از دستگاه قضایی و هر قانونی است چرا که حتی بازجویان مدعی بودند که احکام قضایی را نیز آنان صادر میکنند. شاید ذکر این نکته ضروری باشد که قاضی پرونده من (قاضی صلواتی) مطرح میکرد که اگر بازجویان از تو راضی باشند، شما را آزاد میکنم؛ که این خود موید میزان استقلال مقام قضا از ضابطین خود است...
... آنان بصورت مداوم بر این نکته پای میفشردند که ما به پشتوانهی رهبری از هرگونه برخوردی برای رسیدن به هدف استفاده میکنیم و هیچ خط قرمزی برای رسیدن به اهداف خود نداریم و استفاده از هر روشی برای وادار سازی افراد و منتقدین به پذیرش القائات بازجویان در راستای حفظ نظام را مشروع بلکه واجب میدانستند...
... بدین ترتیب بازجوییها تنها یک هدف داشت: بریدن زندانی و اعتراف او به آنچه بازجو میخواهد و البته وقتی میپرسیدم که چگونه میتوان برای اعتراف گرفتن دست به چنین رفتارهایی زد، پاسخی چنین میشنیدم که "به گفته بنیانگذار انقلاب، حفظ نظام اوجب واجبات است"...
بخش دوم
بخش سوم و پایانی
این نامه سند مهمی است که به عنوان مدرک دست اولی از روند دستگیریها و محاکمات بعد از انتخابات ایران ارائه می شود. در این نامه، عبدالله مومنی ازضرب و جرح شدید، اقدام به خفه کردن تا حد بیهوشی، و نگهداشتن سر وی در کاسه توالت توسط بازجویانش، حبس در سلول انفرادی برای ۸۶ روز (در یک سلول ۱٫۶ متر در ۲٫۲ متری)، تهدید مکرر به اعدام ، تهدید به آزار و اذیت جنسی، وادار شدن توسط بازجویانش برای تمرین اعترافات ساختگی قبل از جلسه دادگاه، و فقدان کامل استقلال توسط قاضی پروندهاش، ابوالقاسم صلواتی، و سایر مقامات قوه قضاییه که دست اندرکار محاکمه وی بودهاند و همچنین نفوذ بی حد بازجویان و ماموران اطلاعاتی در روند محاکمه وی که همگی بیانگر ماهیت سیاسی این محاکمه است سخن میگوید:
... از همان ابتدای بازداشت درحالیکه مدام در گوشم میخواندند که "نظام ترک برداشته" با این وعده مواجه بودم که "شماها اعدام خواهید شد". انتظار تحقق این وعده تا مدتها بارها وقتی در طی شبانه و روز بدون هیچ توضیحی مرا از سلولی به سلولی دیگر و از بندی به بندی دیگر منتقل میکردند مرا در بیم و هراس نسبت به ادامه حیات خویش قرار میداد...
... گویی اراده بازجو بالاتر از دستگاه قضایی و هر قانونی است چرا که حتی بازجویان مدعی بودند که احکام قضایی را نیز آنان صادر میکنند. شاید ذکر این نکته ضروری باشد که قاضی پرونده من (قاضی صلواتی) مطرح میکرد که اگر بازجویان از تو راضی باشند، شما را آزاد میکنم؛ که این خود موید میزان استقلال مقام قضا از ضابطین خود است...
... آنان بصورت مداوم بر این نکته پای میفشردند که ما به پشتوانهی رهبری از هرگونه برخوردی برای رسیدن به هدف استفاده میکنیم و هیچ خط قرمزی برای رسیدن به اهداف خود نداریم و استفاده از هر روشی برای وادار سازی افراد و منتقدین به پذیرش القائات بازجویان در راستای حفظ نظام را مشروع بلکه واجب میدانستند...
... بدین ترتیب بازجوییها تنها یک هدف داشت: بریدن زندانی و اعتراف او به آنچه بازجو میخواهد و البته وقتی میپرسیدم که چگونه میتوان برای اعتراف گرفتن دست به چنین رفتارهایی زد، پاسخی چنین میشنیدم که "به گفته بنیانگذار انقلاب، حفظ نظام اوجب واجبات است"...
5 نظرات:
با تشكر
ممنون ، امشب cd می گیرم رایت کنم . تمام فای صوتی ها رو می ذارم توشون . درود بر شما .
ممنونم از شما.
بهترین کاره ، خیلیا نمیا متن بخونن . با بلوتوث هم راحت میشه فرستاد واسه ملت ... دستتون درد نکنه
موافقم. امیدوارم بلوتوثها باز روشن شه مثل قبل. ممنونم از شما.
ارسال یک نظر