تهران، خیابون انقلاب. قبلن همسایهها رو دیده بودم ولی فریدون رو نه. قیمت هر دو حدود پنج تومن بود. همهی بساط ها هم تقریبن داشتنشون. این یکی که من عکسش رو گرفتم درست رو به روی دانشگاه بود.
دلم نیومد از این پیرزن عکس نگیرم. تنها زن و پیرترین کتاب فروشی که اونجاها بود. کل بساطش هم همین چن تا کتاب بود.
» معرفی فریدون سه پسر داشت و دانلود رمان
» معرفی همسایهها و دانلود رمان
3 نظرات:
چه باحال ، فردا کار دارم انقلاب ببینم منم می بینم پیرزن ه رو .
yani chi?
چی یعنی چی؟!
بله البته اگه وضعیت ایران به گونهای دیگر بود، فروش این دو رمان شاهکار ایرانی کنار جوب خیابون معنی نمیداد ولی الان - با کمال تاسف - معنای زیادی داره.
ارسال یک نظر